مغزمشتریان شما برای رمزگشایی از این 10 سیگنال برنامه‌ریزی‌شده (2)

در بخش اول از این مطلب با عنوان مغزمشتریان شما برای رمزگشایی از این 10 سیگنال برنامه‌ریزی‌شده با چهار روش نگارشی مختلف آشنا شدیم که می‌توانند قدرت ضمیر ناخودآگاه مخاطب مغزمشتریان را برای کسب نتایج دلخواه مهار کنند و در این مطلب و در ادامه آن بخش شش روش دیگر را برای شما توضیح داده ایم:

رمز گشایی مغزمشتریان با این روش ها:

5- به کاربردن کلمات متضاد

کاربرد کلمات متضاد موجب به یادماندن عناوین بکار برده شده توسط شما می‌شود. این تکنیک موجب تکان دادن و تحریک رادار ذهنی شما و خارج کردن آن از حالت از پیش تعیین‌شده خودش می‌شود و این‌گونه ذهن شمارا آماده توجه کردن می‌کند.

مثلاً استفاده از جفت کلماتی مانند “شب و روز”، “پیر و جوان”، “خیر و شر”، “سرد و گرم” و یا “خرد و کلان” نمونه‌هایی از این موارد است.

 6- صفات بافت‌دار

مانند افعال حرکتی که پیش‌ازاین به آن‌ها اشاره کردیم، صفات بافت‌دار یک‌لایه از معنی را  به محتوای شما اضافه کرده و موجب ایجاد یک تصویر ذهنی در مخاطب می‌شود. مثلاً کلمه “داغ” یک اسم ذات است، اما کلمه “سوزاننده” صفتی قوی‌تر و اثرگذارتر از صفت قبل است، چراکه معنا را در سطحی بالاتر به مخاطب عرضه می‌کند. ذهن درواقع هیجان و احساسی را به کلمات مرتبط می‌سازد که حاوی احساس و بافتی فراتر از چیزی است که در ظاهر به نظر می‌رسد. پس باید سعی کنید در محتوای خود کمتر از صفات استفاده کنید، اما این صفات را با دقت و اثربخشی بیشتر انتخاب کنید.

content-for-customers-brains-2

7- اعداد بصری

اگر محتوای تهیه‌شده مملو از اعداد و ارقام، درصد و دیگر اطلاعات کمی است، سعی کنید به خواننده خود قدری استراحت بدهید. از کلمات تصویری استفاده کنید، از توصیف‌کننده‌ها و دیگر استعاره‌ها برای درگیر کردن قدرت تجسم خواننده و تصویرسازی معنای پنهان در پشت اعداد استفاده کنید.

درواقع باید ابتدا اعداد کمی را بیان کرده، سپس تصویری به این اعداد اضافه کنید؛ مثلاً: “هر شب یک کودک از هر پنج کودک گرسنه به خواب می‌رود. مثلاً یک کلاس درس معمول را در نظر بگیرید. آن کودک که بلوزی آبی به تن دارد را می‌بینید، که در صندلی آخر از ردیف جلویی نشسته است؟ مادر او هفته گذشته شغل خودش را از دست داد و درواقع دیگر قدرت خرید مایحتاج اولیه برای زندگی را ندارد.”

8- آزادی در انتخاب

شاید به نظر متضاد بیاید، اما تأکید کردن بر این موضوع که مشتری شما حق انتخاب دارد، می‌تواند به‌عنوان یک عامل انگیزشی خوب و قدرتمند برای انتخاب محصول یا خدمت شما در بین دیگر انتخاب‌ها باشد. مطالعه ای که در سال 2000 انجام شده است، اثرگذاری استفاده از این گزینه را اثبات کرده است. حتماً استفاده از این مورد را در محتوا و فراخوان به عمل‌های خود آزمون کنید؛ البته نمونه‌های دیگر و مشابه این عبارت می‌تواند به‌صورت “انتخاب با شماست” یا “شما باید تصمیم بگیرید” و . . . باشد. درواقع می‌توان گفت استفاده از یک چارچوب و قالب ثابت برای همه فراخوان به عمل‌ها صحیح نیست و بنا بر موقعیت می‌تواند تغییر کند، اما مهم‌تر از هر چیز نشان دادن داشتن حق انتخاب به مخاطب است.

9- ادعاهای غیرمستقیم

ادعاهای غیرمستقیم در ارتباط با جستجو و جویش مغز برای متن و محتوای مرتبط جهت پشتیبانی می‌باشد. این ادعاها خواننده یا شنونده را مجبور می‌کند تا خود معنای موجود و نهفته در پشت ادعاها را پیدا کند، درحالی‌که ادعاهای مستقیم چیزی غیر از معنای موردنظر و اصلی بیان‌شده در محتوا را انتقال نمی‌دهند.

مثلاً استفاده از عبارت “شیرینی یک هلو ی رسیده” برای صحبت در رابطه با یک آب‌نبات طبیعی خیلی بهتر از عبارت “این آب‌نبات خیلی شیرین است”، می‌باشد. مقایسه این دو مورد درواقع خیال‌پردازی خواننده را درگیر می‌کند و باعث می‌شود تا وی به آبدارترین میوه‌ای که وی تاکنون خورده است فکر کند.

10- دیدگاه دوم‌شخص

نوشتن از قلم اول‌شخص متمرکز بر ضمیر “من” است، درحالی‌که سوم شخص متمرکز بر ضمیر “او” است. اما دوم‌شخص از اول‌شخص حتی نزدیک‌تر بوده و ارتباط بسیار بهتری را برقرار می‌کند، چراکه اشاره آن به‌طور مستقیم به “شما” یا “تو” است.

مطالعه ای در این رابطه انجام شده است که به‌طور روشن نشان داده است ضمیر “تو” یا “شما” تأثیر بسیار بیشتری نسبت به عبارات خنثی از نظر متقاعد کردن دیگران به ارتباط داشتن جمله یا محتوا با آن‌ها دارد. ضمیر “تو” یا “شما” خواننده را مجاب می‌کند تا پیش از هر چیز به نیازها، خواسته‌ها و احساسات خودش فکر کند. یعنی معنای محتوای خوانده‌شده یا شنیده‌شده را بیش از هر چیز در ارتباط با خودش بداند.

لینک منبع