استفاده از ابزار 7 اس مکینزی در تحلیل وضعیت – بخش اول

در نوشتارهای پیشین در خصوص ابزار 7 اس مکینزی و مزایای آن در تحلیل بازاریابی مطالبی ارائه و توضیحات کاملی برای شفاف شدن ساختار کلی کار با این ابزار برای شما منتشر کرده ایم. در این مطلب قصد داریم مثالی کاربردی برای شما ارائه کنیم.

همچنان که پیش‌ازاین اشاره کردم از ابزار 7 اس مکینزی زمانی استفاده می‌شود که طراحی و اثربخشی سازمان مورد سؤال باشد. این ابزار درمجموع ابزاری ساده به نظر می‌رسد، ولی در عمل به کار بردن آن برای سازمان کاری بس سخت و دشوار است، چراکه درواقع نمی‌توان حد و حدودی صحیح و معتبر برای نقطه اعتدال هر یک از 7 فاکتور مطرح در این ابزار در نظر گرفت. باید توجه داشت که حتی اگر از این مرحله هم عبور کنیم و حد و حدودی معتبر برای نقطه اعتدال هر یک از این فاکتورها پیدا کنیم، باز هم نمی‌توانیم دقیقاً مطمئن باشیم که این فاکتورها در کنار هم و در یک سازمان با آن نقاط اعتدالی تعیین‌شده، واقعاً از اثربخشی لازم و کافی برخوردار باشند.

مراحلی که در زیر مطرح می‌کنیم در به‌کارگیری این ابزار به شما کمک شایان توجهی می‌کنند:

 

مراحل استفاده از ابزار 7 اس مکینزی

مرحله اول: حوزه‌هایی را مشخص کنید که در تطابق و هماهنگی کامل با یکدیگر قرار ندارند

در این مرحله باید به این 7 فاکتور توجه کنید و ببینید که آیا در هماهنگی و تطابق کامل با یکدیگر قرار دارند یا خیر؟ پس‌ازاین مرحله باید فاصله‌ها و ضعف‌ها و تناقض‌ها بین وضعیت مطلوب و وضعیت فعلی هر یک از فاکتورها را استخراج‌کنید. مثلاً شما استراتژی خود را به‌گونه‌ای تعیین کرده‌اید که نیازمند عرضه و معرفی سریع محصول است، اما ساختار ایجادشده در سازمان به شکلی است که در این روند به‌گونه‌ای تضاد ایجاد می‌کند، بنابراین برای رفع این تضاد نیاز به اصلاح ساختار یا استراتژی دارید.

7 اس مکینزی

مرحله دوم: طراحی سازمانی بهینه را تعیین کنید

با کمک مدیریت ارشد سازمان، وظیفه شما در مرحله دوم دستیابی به طرح سازمانی بهینه است. بااطلاع یافتن از چگونگی هماهنگی و تطابق این فاکتورها در سازمان شما به‌راحتی می‌توانید اهداف موردنظر را تعیین کرده و برنامه‌های عملیاتی را ساده‌تر کنید. این مرحله به دلایلی تنها محدود به شناسایی چگونه قرار داشتن این فاکتورها در سازمان نیست. اول‌ازهمه این که شما باید بهترین وضعیت را برای هر یک از این فاکتورها تعیین کنید که برای شما روشن نیست و چیزی فراتر از پاسخ دادن به سؤالات مرتبط با هر فاکتور است. دوم این که هیچ طرح اولیه یا فرم از پیش تنظیم‌شده برای یافتن بهترین طراحی سازمانی وجود ندارد و درواقع شما باید با انجام تحقیقات بسیار زیاد یا بنچمارکینگ از روی دیگر سازمان‌های مشابه تغییر سازمانی یا طراحی سازمانی خود را حدس بزنید.

مرحله سوم: در رابطه با تغییرات لازم و محل اجرای آن‌ها تصمیم بگیرید

این مرحله درواقع طرح عملیاتی شما است که به‌طور جزئی و دقیق بخش‌هایی که نیاز هماهنگی و تطابق با یکدیگر دارد و چگونگی انجام آن را برای شما مشخص کرده است. اگر به این نتیجه رسیدید که ساختار و سبک مدیریت شرکت یا بنگاه شما باارزش‌های شرکت در تطابق نیستند، باید روابط گزارش دهی را در شرکت خود مجدداً سازمان‌دهی کنید و یا ببینید کدام‌یک از مدیران سازمان باید به همکاری شما با سازمان خاتمه دهند یا این که چگونه باید با آن‌ها برخورد کنید که آن‌ها سبک مدیریت خود را تغییر دهند تا درنتیجه شرکت به‌طور اثربخش‌تر فعالیت کند.

مرحله چهارم: تغییرات لازم و ضروری را اجرا کنید

مرحله اجرا درواقع مهم‌ترین مرحله در هر فرایند، تغییر یا تحلیلی است و تنها تغییرات خوب اجراشده هستند که تأثیرات مثبتی بر کل سازمان از خود باقی می‌گذارند. بنابراین، شما باید افراد موجود در سازمان خودتان را که مناسب برای اجرای این تغییرات هستند، پیدا کنید یا این که درنهایت مشاورانی را از خارج از سازمان خود به‌منظور اجرای این تغییرات در اختیار بگیرید.

مرحله پنجم: به‌طور مستمر این 7 فاکتور را مورد بازبینی قرار دهید

هفت فاکتور: استراتژی، ساختار، سیستم‌ها، مهارت‌ها، کارکنان، سبک و ارزش‌ها ماهیتی دینامیک و پویا داشته و پیوسته در حال تغییر هستند. به‌طوری‌که یک تغییر کوچک دریکی از فاکتورها تأثیرات بسیار زیادی بر روی دیگر فاکتورها داشته و اجرای طرح سازمانی جدیدی را می‌طلبد. ازاین‌رو، بازبینی هر یک از این حوزه‌ها بسیار لازم و ضروری است.

ادامه دارد

لینک منبع

گردآوری شده توسط شبکه پذیرش آگهی