نوشتن و حرفه نویسندگی کاری است که اکثر مردم به آن نیاز پیدا می کنند. حال این کار ممکن است بسیار پیش پا افتاده و ساده مثل نوشتن یک نامه یا درخواست یا کار بسیار حرفه ای همانند نوشتن یک یا چند جلد کتاب باشد. نویسندگی در مراحل حرفه ای مثل همه کارها، دارای اصول و قوانینی است که رعایت آن ها برای هر نویسنده ای ضروری است.
بخش اول این اصول و قوانین را با عنوان نکات کلیدی در خصوص حرفه نویسندگی در این نوشتار می خوانیم.
نکات کلیدی حرفه نویسندگی
– رسالت نویسنده:
آلبرکامو می گوید: « نویسنده در همان قدم نخست باید بداند که چه مسیری را برگزیده است و در چه راهی قدم مینهد. هدف از نویسندگی، نباید تفریح باشد و با بیدردی آغاز شود. نویسندگان موفق درد اجتماع را بر دوش خود داشتند. نویسنده در برابر اجتماع مسئول است.»
نویسنده نمیتواند شاهد و تماشاچی باشد. اگر ظلم و نابرابری را مشاهده نمود باید بایستد و از حق مردم دفاع کند. کامو درباره نویسندگان پیش از خود مینویسد و معتقد است: «برخی از هنرمندان دوران گذشته ممکن بود دست کم در برابر زور و استبداد سکوت کنند. اما نیروهای امروزی به راه تکامل رفتهاند و در برابر آنها سکوت و حتی بی طرفی را درست نمی دانند. باید تکلیف خود را معین کرد یا با آنها بود یا در برابر آنها».
با این مقدمه من در صف مخالف آنان قرار دارم. اما این نکته به معنی انتخاب نقش راحت شاهد نیست. منظور این است که ما باید دوران خود را آنچنان که هست بپذیریم.
– محتوا و قالب:
در هر نوشته باید دو اقلیم را از هم باز شناخت؛ یکی گستره محتوا و پیام، و دیگری قلمرو قالب و آیین. از این رو، میتوان ویژگیهای نوشته خوب را نیز در این قلمرو ارزیابی کرد.
پیام هر نوشته را میتوان از جنبههای مختلف بررسی کرد. یکی از تقسیمبندیهای مناسب و کاربردی، تقسیم پیام به چهار لایه معنایی است. در این تحلیل، خواننده باید به هنگام مطالعه آثار ادبی چهار لایه معنایی را در آن جست و جو کند. چهار لایه معنایی در آثار ادبی عبارتند از: 1- معنای ظاهری. 2- معنای اخلاقی. 3- معنای تمثیلی یا نمادین. 4- معنای روحانی یا عرفانی که متضمن حقیقت جاوید است.
هنگامی میتوان اثر ادبی را از لحاظ پیام و محتوا موفق دانست که این چهار لایه معنایی در آن بهطور متوازن حضور داشته باشند و مفهومی اصیل و ارزشمند را بیان کنند. نوشته خوب باید با نیازهای روزگار خود همساز باشد. گذشته از اصول ثابت اعتقادی و برخی احکام عملی که در همه روزگاران ثابتند، دیگر اصول و فروع را باید به تناسب مقتضیات زمان دریافت و به خواننده انتقال داد.
دیگر اصول و فروع را باید به تناسب مقتضیات زمان دریافت و به خواننده انتقال داد. نوشته خوب بیش از شکل یابی و استوار شدن، مخاطب خود را ارزیابی میکند. برخی از نیازهای مخاطب فطریند، یعنی پاسخگویی به آنها عین تعهد است؛ و برخی زایدند. در نوشته خوب، خواننده باید پاسخ نیازهای فطری خود را بیابد، خواه عملی باشد و خواه احساسی، کاربردی، تفریحی و جز آنها.
پیش از دست بردن به قلم باید بدانیم: 1- برای چه کسی مینویسیم. 2- آن کسان چه نیازهای فطری و اصیلی دارند. 3- راه پاسخگویی به آن نیازها چیست. 4- آن راه را چگونه با قالب و زبان گفتار خود همآهنگ و همنوا سازیم. نوشته خوب باید مبانی و اصول خود را از سرچشمه وام بگیرد که تشنگی انسان و جهان را سیراب کند، نه آن که او را به امید آب به سراب بکشاند. نویسندگانی که اصول فکری خویش را از شرق و غرب اندیشهای وام میگیرند، حتی اگر مطلب خنثی بنویسند به هر حال روزی خواننده خود را به بیراهه میبرند.
هر نوشته ای، با موضوع و فضایی، باید رو به قبله حقیقی داشته باشد و محراب عبادتی عاشقانه باشد. اگر نوشتهای از سرچشمه وحی خداوند و سنت پاکان سیراب گردد، نیازهای فطری مخاطب را حتماً پاسخ میگوید. در این میان، باید دقّت کنیم که به نام دین هر تر و خشکی را بر سر سفره اندیشه مردم ننشانیم و تا اطمینان نیافتهایم که سخنی ریشه در وحی خداوند و سنت پاکان دارد، آن را به قلم نیاوریم، حتّی اگر میان دینداران مشهور باشد.
ویژگیهای نوشته خوب ازحیث آیین به درست نویسی و شیوا نویسی برمیگردد. نوشته خوب باید بر پایه قواعد و هنجارهای شناخته شده ادبی استوار باشد و هم دلکش و شیوا جلوه کند. درستی سخن در دانشهای دستور زبان، لغت، بافت شناسی و ساخت شناسی ارزیابی میگردد. از این رو، نوشته درست آن است که با معیارهای این چهار دانش برابری کند. نیز برای شیوا نویسی (فصیح و بلیغ نویسی) راهکارهایی یافت میشود که در دانشهای معانی، بیان، بدیع، و سبک شناسی مطالعه میگردند.
دو چیز است که باعث ضعف یا تعالی و خوبی یک نوشته میشود. اول ظاهر آن نوشته یعنی جملهبندی و طرز بهکار بردن کلمات صحیح در جای درست که نیمی از آن را جمله و طرز ساختن آن یعنی « نحو» به ما میآموزد و نیمی دیگر را علوم بلاغی. درباره علوم بلاغی و رموز فصاحت و بلاغت فارسی کتب زیادی نوشته شده است که باید به آنها مراجعه شود تا بتوان با کمک آنها به شیوایی و روایی کار هر چه بهتر و بیشتر دست یافت و آن را در نوشتار خود بهکار برد.
دومین چیزی که باعث ضعف یا قوت یک نوشته میشود باطن آن نوشته، یعنی طرز فکر نویسنده و اوج و حضیض اندیشه اوست و این مطلب است که نوشتهها را قابل خواندن یا مردود ذهن انسانی قرار میدهد. نویسنده خود به خود از میان جامعه برمیخیزد و لزومی نیست که هر نویسنده تحصیلات دانشگاهی داشته باشد، تا نویسنده خوبی باشد بلکه ذوق و قریحه نویسنده خدا دادی است که میتوان آن را با پرورش و آموزش در راه مستقیم آورد و به آن حسن ظاهری داد.
ادامه دارد
گردآوری شده توسط شبکه پذیرش آگهی