همچنان که در بخش اول از این مطلب یادآور شدیم، در اقتصاد امروز کسب موفقیت در هر حرفهای نیازمند داشتن مهارت و تخصص در حوزهای خاص است. اما نداشتن مهارت و تخصص به این معنا نیست که لزوماً کسی نتواند کار مطلوب و موردعلاقه خود را پیدا کند. نکته مهم دراینبین این است که خودمان بخواهیم برای رسیدن به هدف اصلی و برتر، برای مدتی در حرفهای که نیاز به مهارت و تخصص ویژه ندارد، فعالیت کنیم و از این فرصت برای رشد در کسبوکارهای دیگر بهره ببریم.
یکی از این مشاغل از صنعت بازاریابی حوزه خردهفروشی است که طبیعتاً دارای مزایا و معایبی است و در بخش اول از این مطلب به مزایای آن اشاره کردیم و در این بخش به معایب فعالیت در این حوزه اشاره میکنیم:
معایب کار کردن در حوزه خردهفروشی
1- معمولی ترین شکایتی که از فعالین این عرصه شنیده میشود، ساعتهای محدود برای کار کردن در این مشاغل است. مدیران فعال در این عرصه ازآنجاییکه همواره در پی کاستن از هزینههای موجود هستند، فعالیتهای موجود در این عرصه را بهگونهای تنظیم میکنند که برای هر فروشنده تنها در حدود 15 تا 23 ساعت زمان در طی هفته برای کار کردن موجود باشد. البته اگر قدری خوششانس باشید شاید در برخی موارد کارهای نیمهوقت در حدود حتی 25 تا 40 ساعت هم پیدا کنید، اما بهجرأت میتوانم بگویم که این مورد حداقل در تجربه من کمتر دیدهشده است.
2- باید صادقانه به این موردتوجه داشت که با کار کردن در حوزه خردهفروشی بهندرت میتوان درآمدی بالاتر از حداقل میزان مرسوم دریافتی در هرماه داشت، مگر این که بهطور تماموقت در آن مشغول فعالیت باشید، حتی اگر دارای تجربه قبلی فعالیت در این حوزه را داشته باشید.
3- برای به دست آوردن هر فرصت شغلی که در این حوزه مدرآمد
هیا میشود، عموماً رقابت بسیار زیادی شکل میگیرد. همچنان که گفتم فعالیت در این حوزه نیازمند مهارت آنچنانی نیست. بنابراین، افراد زیادی هستند که از شرایط کار و فعالیت در این حوزه برخوردار میشوند. پس همیشه سعی کنید تماس چشمی خود را حفظ کرده و خنده بر لب داشته باشید. خردهفروشان در این حوزه همیشه در پی جذب افرادی با ظاهری دوستانه، علاقهمند و فروش محور برای این موقعیتها هستند.
4- برنامه زمانی شما خصوصاً در ابتدای کار که تجربه و سابقه آنچنانی ندارید، ممکن است آنچنان سازماندهی شده و منظم نباشد. اغلب خردهفروشان در هر صنفی از ساعت 8 یا 9 صبح کار خود را آغاز کرده و تا حدود ساعت 9 تا 10 شب هم به کار خود ادامه میدهند. اغلب برای جابجا کردن کالاهایی که در هر هفته برای آنها حمل میشود هم نیاز به نیروی کاردارند و این بدان معناست که ممکن است از شما بخواهند که در ساعات ابتدایی یا پایانی روز هم در محل کار حاضر باشید که درواقع بستگی به زمان رسیدن کالاهای آنها دارد. بنابراین سؤال کردن در این رابطه در مرحله مصاحبه و صحبتهای اولیه بسیار مهم است. مثلاً ممکن است در یک روز از شما بخواهند بهعنوان شیفت آخر مشغول کار شوید و صبح اول وقت در شیفت اول هم آمادهباشید.

5- در بخشی قبلی که در رابطه با منافع حاصل از کار کردن در حوزه خردهفروشی برای شما نوشتم، اشاره کردم که یکی از بهترین مزایای کار کردن در این حوزه با خبر شدن از تخفیفهای آن بهعنوان اولین نفر و بهعنوان کسی است که این تخفیفها را بر روی محصولات درج میکند. اما پس از مدتی ممکن است به حالتی برسید که قدرت مقاومت کردن در برابر آنها را نداشته باشید و با دیدن هر تخفیفی تمایل به خرید آن داشته باشید، چراکه بههرحال محصولی که در دست دارید، تا هفته قبل قیمتی در حدود 5 برابر قیمت فعلی داشته، چرا نباید این فرصت را از دست بدهید؟ اما نکته مهم در این رابطه این است که مثلاً داشتن 20 عدد کیف با ارزش یا 30 مدل تیشرت مختلف چه کاربردی برای شما دارد؟ مگر غیرازاین است که هدف شما صرفهجویی و پسانداز بیشتر در کوتاهمدت و پرداختن به توسعه یک مهارت و تخصص برای وارد شدن به یک کسبوکار دیگر بوده؟ اما با این روش که دیگر پولی برای پسانداز کردن برای شما باقی نمیماند؟
6- بزرگترین نکته منفی در رابطه با این شغل از حوزه خردهفروشی چگونگی رفتار مشتریان با شماست. برخی از آنها تصور میکنند که چون شما در بخش خدمات مشتریان فعالیت میکنید، پس هر رفتاری که دوست داشته باشند میتوانند با شما داشته باشند. حتی ممکن است شمارا فردی بیعرضه، کودن و نادان تصور کنند، درحالیکه شما بهترین و دوستانهترین رفتار را با آنها دارید. مثلاً ممکن است قیمت کالایی را که 30% تخفیف دارد به شما بگویند و ادعا کنند که قیمت پس از تخفیف اشتباه درجشده است. یا کالایی را که شامل تخفیف نشده است، معرفی کنند و تأکید کنند که در تبلیغ بهعنوان کالای تخفیفدار دیدهاند. ممکن است کوپن تخفیف به همراه نداشته باشند و توقع دریافت تخفیف از شما داشته باشند. همه اینها مواردی است که شما باید قدرت حلوفصل آنها را با خونسردی کامل داشته باشند، در غیر این صورت با برخورد بد و بیادبیهای آنها روبرو میشوید و حتی ممکن است شاهد شکایت آنها به مدیر خودتان باشید. پس اگر تصور میکنید که قدرت رفع این تضادها را ندارید، بهتر است اصلاً در پی مشغول شدن در چنین فرصتهایی را از سرخود بیرون کنید.
7- این نکته منفی بسیار شبیه به مورد قبلی است. هرچند که ممکن است در بسیاری از کسبوکارهای دیگر شاهد آن باشید. یادتان هست در مورد قبل اشاره به موقعیتی داشتم که مشتری خواهان دیدن مدیر شما و شکایت بردن به وی را داشت. در اینگونه موارد اصلاً نباید انتظار داشته باشید که مدیر شما در برابر مشتری از شما حمایت کند، چراکه کار مدیریت در حوزه خردهفروشی شغل بسیار استرسزایی است و از طرف دیگر طرف مقابل وی هم مشتری است که بدون وجود وی اصلاً فروشی صورت نمیگیرد که مدیر شما قادر به پرداخت حقوق شما از منبع درآمدی آن باشد. پس در اینگونه موارد مدیران عمدتاً از مشتری عذرخواهی کرده و برای جلب رضایت وی صحبتهایی را میکنند که مشتریان خواهان شنیدن آن باشند.
8- اغلب در اینگونه کارها از شما میخواهند که نوعی کارت را به مشتری بفروشید، حال کارت اعتباری باشد، کار عضویت باشد یا هر نوع کارت دیگر. توجه داشته باشید که مشتریان همواره در عجله بوده، تعداد زیادی از این کارتها در کیف پول خوددارند و در زمان شنیدن پیشنهاد شما برای خرید این کارتها حتی ممکن است به شما اجازه ندهند که جمله خود را به پایان برسانید. پس بهتر است در اینگونه موارد بهاندازه کافی صبور باشید و تحمل رد شدن پیشنهاد خودتان از جانب مشتریان را داشته باشید. همچنین باید این را هم در نظر داشته باشید که علیرغم این موارد اغلب فروش تعداد معینی از این کارتها در ماه برای شما تعیین میشود که در صورت عدم موفقیت در چند ماه ممکن است با ادامه همکاری شما موافقت نکنند.
9- ممکن است از شما بخواهند کاری را بهصورت تکراری در طی روز انجام دهید که نیازمند روی پا ایستادن برای ساعات متمادی است، درحالیکه لباس و کفش راحتی ندارید و کفش رسمی مناسب برای آن فروشگاه را استفاده میکنید. اگر دنبال داشتن شغلی ساده و عاری از هرگونه کار و تلاش و فکر هستید، این مورد را حتماً باید در زمان انتخاب شغل در نظر داشته باشید.
10- گاهی اوقات ممکن است مجبور به نظافت و مرتب کردن محیط فروشگاه پس از بازدید یک مشتری ازآنجا شوید و این موضوع اغلب اعصاب شمارا به هم میریزد، چراکه در جلوی چشم خودتان میبینید که مشتریان همهچیز را به هم میریزند و حتی ممکن است زبالههای باقیمانده از خرید خود، شامل جعبههای خالی و . . . را در مسیر حرکت خود بریزند و شما قادر به تذکر دادن به آنها نباشید. اگر چنین چیزی شمارا ناراحت میکند، حتماً و حتماً در جای دیگری باید دنبال شغل مناسب برای خود باشید.
11- اگر در جایی که کار میکنید، بر اساس کمیسیون حقوقی را دریافت میکنید، توجه کنید که همواره باید با همکاران خود در حال رقابت کردن باشید. در اینگونه موارد ممکن است دچار تضادهایی با همکاران شوید، ممکن است مشتری شمارا از آن خود کنند و حتی از این که به دلیل مهارت خود بیشتر مشتریان را به سمت خود جلب میکنید از شما خشمگین باشند و در کار شما اخلال ایجاد کنند.
12- اغلب فروشگاه رویکردی بسیار بد و غیر رضایتبخش در برخورد با موارد دزدی و سرقت مشتریان دارند. حتی اگر مطمئن هستید که یک مشتری چیزی را دزدیده است، ممکن است نتوانید بهطور مستقیم نسبت به آن عکس و العملی نشان دهید. در اینگونه موارد پیش از هرگونه برخوردی باید به مدیر خود برای بررسی هر مورد یادآوری کنید و خودتان حق هیچگونه تصمیمگیری ندارید، چراکه در آخر ممکن است خودتان متهم به بدرفتاری شوید.
13- همچنان که پیشازاین یادآوری کردم اغلب مدیران حوزه خردهفروشی در پی انجام دادن کار بیشتر با منابع کمتری هستند. این بدان معناست که بدون توجه به حجم کار تعیینشده، ممکن است در هر شیفت کاری تنها فرد مسئول برای انجام دادن کارها در بخش یا فروشگاه موردنظر باشید. بنابراین باید فکر هرگونه استراحتی را در طی زمان کاری باید از سر بیرون کنید.
مجموع مطالبی که در این دو بخش تحت عنوان مزایا و معایب کار کردن در حوزه خردهفروشی برای شما عنوان کردم، تمام چیزی است که برای تصمیم گرفتن جهت ورود به این حوزه باید مدنظر داشته باشید. به یاد داشته باشید که برای کار کردن در هر سطحی از حوزه خردهفروشی در ابتدا باید از صندوقداری شروع کنید و اگر باور قوی و پوستکلفتی داشته باشید ممکن است در ادامه به موفقیتهای بسیار زیادی برسید.