در طول تاریخ معاصر کشورمان اغلب سه گونه رفتار و نگاه نسبت به رسانهها و مطبوعات وجود داشته است؛ اول رفتار دستگاههای ذیربط در دولت بوده است که اکثراً به عنوان مانع در راه پیشبرد آزادی مطبوعات عمل کردهاند، بجز در دو دوره که به صورت استثنا دولت در راستای تسهیل آزادی و کمک به رشد مطبوعات گام برداشت، در مجموع دولتها به عنوان مانع، ایفای نقش کردهاند.
مورد دوم مربوط به دستگاههای قضایی است که با وجود وظیفهشان در تأمین امنیت ارکان گوناگون جامعه که رسانهها هم بخشی از آن هستند و با وجود انتظاری که از دستگاه قضا به عنوان مأمن و پناهگاه میرود، این دستگاه هم عمدتاً رسانهها به خصوص مطبوعات را به عنوان تهدید قلمداد کرده است. مورد سوم مربوط به جو عمومی جامعه است، جوی که در آن اکثریت، مشتاق کسب اطلاعات و تشنه دانستن هستند اما با وجود این اشتیاق و تشنگی همواره با محدودیت مطبوعات روبهرو بودهاند.
عمر طولانی لازم است تا مطبوعات بتوانند به تعادل رفتاری در جامعه برسند. عمر طولانی اتفاقاً سبب میشود تا از جنبه تهدیدآمیز مطبوعات کاسته شود و به زبانی نرم برسند. عمر کوتاه مطبوعات را بیقرار، پرخاشگر و به لحاظ رفتاری ناپایدار میکند در حالی که عمر طولانی به کار مطبوعات اصالت میدهد و سبب پختگی و نهادسازی میشود، نهادسازی سبب میشود که خود به خود رفتار رسانه بر پایه تعادل و توازن باشد و همانگونه که گفته شد نتیجه آن کاسته شدن از میزان تندخویی و رسیدن به یک زبان نرم است. چرا؟ چون عمر طولانی برای رسانه مسؤولیت تاریخی میآورد، مسؤولیتی دوگانه: یک وجه این مسؤولیت متوجه این میشود که رسانه باید شرف و حیثیت بلندمدت خود را حفظ کند و برای حفظ این حیثیت باید از حقوق مردم دفاع کند. وجه دوم این است که برای حفظ این عمر طولانی و برای ثبات و بقای خود باید به صورت حساب شده عمل کند. هر نشریهای که عمر طولانی دارد تعادل بیشتری هم دارد و این نقطه قوتی است که نفع آن به دولت و جامعه میرسد.
از سوی دیگر نباید فراموش کرد که زبان رسانه و حکومت تابعی از یکدیگر هستند. هر کدام از طرفین، هر زبانی را که برای خطاب قرار دادن طرف دیگر انتخاب کند با همان زبان نیز پاسخ میشنود. همین است که باید زبان نرم را به کار گرفت و منطق و استدلال را به جای صدای بلند نشاند. نکته آخر این که تحقیقات میدانی انجام شده در کشور، نشان داده است که رابطه مستقیم میان اعتماد مردم به رسانهها و میزان اعتماد مردم به دولت وجود دارد. این به این معناست که سلب اعتماد از یکی باعث سلب اعتماد از دیگری میشود و تقویت اعتماد مردم به هر یک از آنها باعث تقویت اعتمادشان به آن دیگری است. این نکته به خصوص باید مورد توجه کسانی قرار گیرد که تلاش کردهاند اعتماد مردم از مطبوعات را سلب کنند، این تلاش به ضرر جامعه و حاکمیت است.
نویسنده: مهدی فرقانی
منبع: انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات
گردآوری شده توسط شبکه پذیرش آگهی