در دو بخش پیشین این نوشته چند نکته از نکات کلیدی حرفه نویسندگی ازجمله؛ رسالت نویسنده، ویژگی های محتوا و قالب نوشته، تقسیم بندی نوشته ها به نوشته های تشریحی، توصیفی یا وصفی، تخیلی و تحقیقی، مطالبی مطرح شد. در این بخش به بیان روشهای پرورش خلاقیت در نویسندگی می پردازیم. لطفاً با ما همراه باشید.
مسأله معیشت یک معضل بزرگ است و تا شما بهطور تمام وقت به نوشتن، به آن شکل که دوست دارید، نپردازید، به آن رشد لازم نخواهید رسید. به همین دلیل هم یک مسأله ی اساسی در ادبیات ما مطرح میشود، به این شکل که آدمها از پایینترین حد ظرفیت خلاقیت خود استفاده میکنند و نه از بالاترین حدش. اگر چه چند تن از ما میکوشیم که با تمرکز فراوان روی کار و با نوعی رفتار و زندگی زاهدانه، فقط به کار نوشتن بپردازیم، اما این مسأله همواره میسر نمیشود. با این مقدمه، روشهای پرورش خلاقیت را بررسی می کنیم.
روشهای پرورش خلاقیت در نویسندگی
1- تمرین دادن مداوم حافظه
میتوان موهبت خلاقیت را با استفاده نکردن، پژمرده نمود و یا با مبادرت به فعالیتهایی که بیشترین امکان را برای پرورش قدرت تصور خلاق به وجود میآورد و خاصه با تمرین دادن مداوم، آن را توسعه داد. در این که این استعداد را میتوان پرورش داد تردیدی وجود ندارد. روانشناسان از مدتها قبل این اعتقاد را که هر استعداد اساسی را میتوان تربیت نمود- و حتی استعداد متوسط را میتوان با تمرین پرورش داد – پذیرفتهاند.
با تمرین حساب ذهنی، بزرگسالان میتوانند قدرت محاسبه خود را بیش از دو برابر کنند. در مورد اثر تمرین بر روی حافظه، بسیاری افراد از طریق تمرین، قدرت یادآوری خود را دو برابر کرده اند. حتی خصوصیات عاطفی را می توان از طریق تمرین بهتر کرد. هر چه بیشتر مهربانی کنیم مهربانتر میشویم. با تمرین شادی خود شادتر میشویم. حتی شوخ طبعی با آموزش توسعه مییابد و این موضوع از نتایج دروسی که برای تربیت کمدینها در برخی دانشگاهها تدریس میشود، مشخص شده است.
وقتی شکسپیر درباره « مزایای غنی تمرین خوب » سخن گفت اشاره داشت که تمرین بر حسب درجه ارزش، تغییر میکند. بهتر از همه انجام واقعی کار است – یعنی ترکیب کردن عملی کوشش با قدرت تصور. بدین ترتیب قدرت خلاقیت محفوظ مانده و یا بازیافت میشود – و در واقع برای رشد برانگیخته میگردد که باید آن را در عمل نیز آزمود و بعد از آزمودنهای مکرر است که میتوانیم به رشد و قابلیتهای خود برسیم و از آنها نهایت بهره را ببریم.
2- تجربه برای ایده جوئی سوخت میسازد
برای پرورش خلاقیت، مغز نه تنها به تمرین نیاز دارد بلکه به وسائلی که با آن بتوان به بهترین وجهی ایدهها را تشکیل داد، محتاج است. غنیترین سوخت برای ایده جوئی عبارت از تجربه است. تجربه دست اول مطلقاً غنیترین سوخت است زیرا امکان این که در مغز ما بماند و در موقع نیاز به خاطر آید زیادتر است. تجربه دست دوم – مانند خواندن سطحی، گوش دادن یا تماشا کردن – سوخت های ضعیفتری هستند.
مسافرت یک نوع تجربه است که به تغذیه قدرت تصور کمک مینماید. نکات برجسته در حافظه ما باقی مانده قدرت تداعی ما را تقویت مینماید، بهطوری که سالها بعد ممکن است مغزمان ایدهای خلق کند که اگر جائی نرفته بودیم و چیزی ندیده بودیم این خلاقیت امکان نمیداشت. ارزش خلاقیت مسافرت بستگی به کوششی دارد که در مورد آن بهکار میبریم. یک متخصص خلاقیت وقتی به مسافرت دور دنیا مبادرت نمود، نه تنها از مشاهدات خود بلکه از ایدههائی که هر روز تدبیر مینمود یادداشت بر میداشت.
نوعی از مسافرت که همیشه قدرت تصور را بهکار وا میدارد عبارت از سفر به نقاط دورافتاده است. در این مسافرتها به جای اتکا به وسائل موجود در نقاط آبادتر از قبیل هتلها، رستورانها و غیره، شخص مصائب را تحمل نموده، به خود متکی شده و بهتر قادر خواهد بود که ایدههای جدید تدبیر کند. آوارگی، مردم بسیاری را خلاقتر از آن کرده است که در صورت داشتن یک زندگی مرفه نمیتوانستند بدان نائل آیند. یک نمونه برجسته آن یوجین اونیل درام نویس آمریکائی است که زندگی خویش را با کار در سراسر آمریکای جنوبی و اروپا اداره میکرد.
3- تماسهای شخصی با افراد مختلف
تماسهای شخصی نیز برای تغذیه و تهییج تصور ما میتواند بسیار مفید واقع گردد. این موضوع بخصوص در صورت تماس ما با کودکان بیشتر صادق است. بزرگسالانی که حرفهشان آنان را با کودکان در تماس قرار میدهد نمونه زندهای از اثبات این واقعیت است. بزرگسالان میتوانند در نتیجه کار با کودکان از لحاظ قدرت تصور رشد کنند. مربیان کودکستان و کلاسهای پائین دبستان به طور استثنائی خلاق هستند. آزمایشهای استعداد نشان میدهد که 58 درصد این مربیان در زمینه قدرت تصور خلاق در مقایسه با سایر حرفهها به نحوی غیرعادی، برترند.
گردآوری شده توسط شبکه پذیرش آگهی