محیط بازاریابی یک شرکت شامل تمامی تأثیرها و نیروها در داخل و خارج حوزه بازاریابی است که بر توانایی مدیریت بازاریابی برای ایجاد و حفظ روابط متقابل با مشتریان فعلی و مشتریان بالقوه تأثیر میگذارد.
در این مطلب قصد داریم نگاهی از نزدیک داشته باشیم بر محیط خرد بازاریابی که برای برنامهریزی بازاریابی، شامل تمامی مواردی که پیش از توسعه برنامه بازاریابی مطرحشده و همچنین تمامی مواردی که مدیریت بازاریابی از موارد و مسائل داخلی و خارجی، تهدیدها و فرصتها و نقاط قوت و ضعف باید مورد لحاظ قرار دهد.
البته باوجودآنکه محیط خرد بازاریابی شامل عناصری میشود که ازنظر مدیریت بازاریابی عناصر خارجی محسوب میشوند، شرکتها عموماً دارای اطلاعاتی در رابطه با چگونگی کارکرد آنها در محیط خرد سازمان دارند و این اطلاعات خود تبدیل به ابزار یا عنصری برای کنترل میشود.
بیش از هر گروه دیگری در محیط سازمانی، کارشناسان بازاریابی باید همواره از روندها مطلع باشند و در جستجوی فرصتها موجود در بازار باشند. آنها باید بهخوبی متوجه باشند و بدانند که چطور باید از روشهای منضبط هوش بازاریابی و تحقیقات بازاریابی بهمنظور جمعآوری اطلاعات در رابطه با محیط بازاریابی تا جای ممکن استفاده کنند. آنها باید تمایل به یادگیری مستمر داشته و همچنین توانایی این کار را هم داشته باشند و تا جای ممکن برای جمعآوری اطلاعات از محیط خرد بازاریابی – شامل مشتریان و رقبای خودشان – زمان کافی به این فرایند اختصاص دهند.
محیط خرد بازاریابی یک شرکت یا کسبوکار
برای این کسبوکار به موفقیت دست پیدا کند، آنها که مسئولیت بخش بازاریابی یک شرکت را بر عهدهدارند باید قادر به مدیریت یا عکسالعمل نشان دادن به مواردی باشند که در محیط خُرد آن کسبوکار اتفاق میافتد(که شامل مواردی میشود که بسیار نزدیک به شرکت هم هست). اتفاقهایی که در سطح خُرد یک شرکت اتفاق میافتند؛ همه و همه قادر به تأثیرگذاری بر توان پاسخگویی یا ارائه خدمت یک کسبوکار، در حد نیاز به مشتریان، عرضهکنندگان، واسطهها، بازارهای فروش، رقبا و همچنین عموم مخاطبین میباشد.

با در نظر داشتن این موضوع، محیط خرد بازاریابی برای یک کسبوکار شامل 6 حوزه مهم میشود که بهطور بالقوه قادر به تأثیرگذاری بیشتری بر برنامه بازاریابی یک کسبوکار میباشند. این حوزهها شامل موارد زیر میشوند:
1- کل سازمان
که تشکیلدهنده کسبوکار است، از مدیر ارشد گرفته تا پرسنل سازمان در تمام دپارتمانها در خارج از دپارتمان بازاریابی. (شرکت که خودش، در حالت کلی بخشی از محیط خُرد شرکت بهحساب نمیآید، در اینجا جزء محیط خُرد بهحساب میآید، چراکه روابط موجود در شرکت که تحت نظارت و کنترل بخش مدیریت بازاریابی نیست، دارای ورودیهایی برای کل سازمان است که بهطورکلی میتواند بر موفقیت برنامه بازاریابی تأثیرگذار باشد.)
2- آن بازارهای مصرفی که معرف مشتریان شرکت یا بهترین مشتریان بالقوه شرکت هستند.
3- عرضهکنندگان شرکت
4- واسطههای موجود در کانالهای توزیع شرکت
5- رقبای موجود در داخل بازارهایی که شرکت در آنها به رقابت پرداخته است.
6- افکار عمومی
آن دسته از مردم یا سازمانها که دارای نیروی بالقوه برای تأثیرگذاری بر امکان دستیابی به اهداف شرکت را دارند.
و اما توضیح کامل هر بخش:
1- کل سازمان بر فرایند تصمیمگیری امور بازاریابی تأثیرگذار است.
هر آنچه یک محیط خرد بازاریابی یک شرکت را میسازد به بادوام بودن و مناسب رشد و ترقی بودن آن کمک میکند و درنتیجه نقشی در محیط خرد بازاریابیآن بازی میکند. این شامل هر چیزی از مدیریت ارشد سازمان گرفته کارکنان بخش بازاریابی و حتی دیگر بخشها و کارکنانی میشود که شرکت برای خودش استخدام کرده است.
در چند سطری که در ادامه میآید، برخی از تصمیمهای مهم سازمانی و مسئولیتهایی که باید توسط کارکنان در بخشهای مختلف انجام بپذیرد و مرتبط با موفقیت بازاریابی سازمان است آورده شده است:
مدیریت ارشد – برنامهریزی، توسعه رسالت و چشمانداز سازمان، اهداف، استراتژیها و سیاستهای هدایتکننده
مدیران بازاریابی – توسعه طرحها و اتخاذ تصمیمها برای امور بازاریابی در چارچوب پارامترهایی که توسط مدیریت اتخاذشدهاند.
دیگر دپارتمانهای سازمان – از بخش حسابداری گرفته تا آی تی، توسعه و تحقیق و منابع انسانی، همه بخشهای سازمانی زمانی که دارای اهدافی منطبق با اهداف استراتژیک سازمان باشند، میتوانند به نتایج بهتری دست پیدا کنند.
تمامی دیگر بخشها و کارکنان – باید همواره مشتری را در جایگاه اول قرار دهند، تا فعالیتهای بازاریابی به بیشترین حد از موفقیت دست پیدا کنند. به عبارتی وظیفه مهم و اول برای هر یک انجام هر کاری است که بیشترین ارزش و رضایت را برای مشتریان به ارمغان بیاورد.
2- بازارهای مشتریان / مشتریان بالقوه
مشتریان یک شرکت میتوانند شامل یک یا مجموعه متنوعی از بازارها باشند، از قبیل:
– بازارهای مصرفی (افراد و خانوارهایی که کالاها و خدمات را برای استفاده شخصی تهیه میکنند)
– بازارهای تجاری (آنهایی که کالاها و خدمات را برای استفاده و پردازش بعدی مورد تهیه قرار میدهند)
– بازارهای فروش مجدد (آنهایی که کالاها و خدمات را برای کسب سود مجدداً در معرض فروش قرار میدهند)
– بازارهای دولتی (آژانسهای دولتی که کالاها و خدمات را برای تهیه خدمات عمومی خریداری میکنند یا این کالاها و خدمات به افراد و مجموعههای دیگری انتقال میدهند که به آنها نیاز دارند)
– بازارهای بینالمللی (شامل خریدارانی در کشورهای دیگر میشود که خود شامل مصرفکنندگان، تولیدکنندگان، فروشندگان مجدد و دولتها میشوند)